Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-05-07@13:25:51 GMT

آن تابستان تلخ و غم بار

تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۵۴۳۲۹

آن تابستان تلخ و غم بار

سال ۶۹ اما فرق داشت ... حالا می گفتند "رودبار زلزله آمده". "رودبار ویران شده" هنوز درک درستی از اینکه زلزله چیست نداشتم. به خیال لحظات خوش گذشته دست در دست مادرم راهی رودبار شدیم. بقیه امتحان داشتند هنوز. پدرم خیلی زودتر رفته بود اما زنگ زده بود که شما دیرتر بیایید اوضاع خوب نیست. من و مادرم سوار اتوبوس شدیم و من مثل همیشه پریدم سمت پنجره شستم تا مناظر بیرون را تماشا کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در خیال خودم با بازی هایی که با دختر خاله ها، دختر عمه ها در پیش دارم خوش بودم... به فکر درخت بزرگ گردو باغ بودم که امسال چقد گردو داده و من چقدر می توانم گردو جمع کنم. مسافران داخل اتوبوس انگار همه با هم آشنا بودند و از زلزله و خرابی و مرگ عزیزانشان با هم حرف می زدند. گویی جمعی از یک خانواده باشند. همه با هم همدری می کردند و اشک می ریختند. ولی من توجهی نمی کردم و چشم دوخته بودم به جاده که تا برسیم.... هر چقدر نزدیک تر می شدیم انگار من دور تر می شدم. به لوشان رسیدیم... بوی تعفن در هوا پر بود... همه جا خرابی و ویرانی بود خانه ای سالم نمی دیدیم... بقیه مسافران خرابی ها را به یکدیگر نشان می دادند و با هم حرف می زدند. من می خواستم زودتر به رودبار خودم برسم... بازهم نزدیک تر شدیم. به منجیل رسیدیم و من باز هم دور تر شدم، خرابه پشت خرابه.... سرم را چسبانده بودم به شیشه اتوبوس ...انگار مرزها با هم یکی شده بود و دیگر خبری از ظاهر یک روستا یا شهر نمی دیدی. به رودبار رسیدیم و از اتوبوس پیاده شدیم. بوی تند تعفن اجساد در فضا پیچیده بود. گوشه به گوشه تلی از خاک و آوار می دیدی. مردم روی ویرانه هایشان چادر زده بودند. کسی دلش نمی خواست حتی یک قدم از ویرانه هایش دور شود. هنوز دل بسته بودند. به چادر یکی از آشنایان رفتیم. آنها برای مادرم از زمان زلزله می گفتند. اینکه قبل از زلزله صدای غرش وحشتناکی شنیده بودند و آسمان سیاه و تیره شده بود. حیوانات شروع به سرو صدا کرده بودند. که بعد زمین زیر پایشان پرتشان کرده بود به خیلی دورتر و دیوار و سقف خانه بر سرشان آوار شده بود. از پس تکان زلزله شدید بود که خاله من را از خانه همسایه زیر آوار بیرون کشیده بودند. بعد از ۳ روز که باردار بود و زیر آوار مانده بود. خاله ام بعدها تعریف می کرد که وقتی صدای وحشتناک را شنیده بود روسری اش را برداشته بود که برود ببیند صدای چیست. چرا سگ خانه شان آرام و قرار ندارد. همین که روسری را سرش می کند در یک چشم بهم زدن زمین زیر پایش به لرزه درمی آید و دیگر خبری از خانه نبود و پرت می شود خیلی دورتر و تلی از آوار سرش فرو می ریزد. خودش می گوید که روسری باعث نجاتش شده بود چون روی دهانش را پوشانده و نگذاشته بود خفه شود. ۳ روز همان طور بی حرکت زیر آوار مانده بود و کمک می خواست. هنوز خبر نداشت که ۳ فرزندش را از دست داده و یک فرزند دیگرش هم مثل خودش زیر آوار است. مادرم یک به یک سراغ این و آن را می گرفت و اشک می ریخت. من دلم می خواست زودتر از آنجا فرار کنم و بروم خانه مادربزرگم حاجی ننه ... جایی که برایم حکم بهشت را داشت. آنجا آزاد و رها بودیم و هر آتشی که می خواستیم می سوزاندیم و همیشه حمایت حاجی ننه را داشتیم. وقتی نان می پخت بوی تازه نان باعث می شد فقط لحظه ای کوتاه دست از بازی بکشیم و برویم سر تنور نان تازه بخوریم. دایم این تصاویر از ذهنم عبور می کرد. ولی مسیرها برایم آشنا نبود و راه را بلد نبودم. همه جا عوض شده بود و ویرانه بود. گوشه چادر مادرم را گرفته بودم و با التماس می خواستم که برویم خانه حاجی ننه. اما مادرم انگار نمی شنید. تا اینکه یکی از آشنایان دستم را گرفت و من را با خودش برد به سمت خانه حاجی ننه، در خیال خودم فکر می کردم که آنجا فرق می کند و خبری از این ویرانگی و بوی بد و خاک و آوار نیست. در طول مسیر همه خانه ها خراب شده بودند و لاشه حیوانات روی زمین پخش بود. بوی بد آزارم می داد می خواستم زود تر به آنجا برسم تا نفسی تازه کنم. هیچ جایی برایم آشنا نبود و روستای مادر بزرگم به طور کامل ویران شده بود. دیگر اثری از خانه ها با آن حیات های بزرگ نبود. باورکردنی نبود. تا چشم کار می کرد تلی از خاک و دیوارهای فرو ریخته. انگار روستا بی در و پیکر شده بود و من می توانستم با یک نگاه همه جا را ببینم. روی تپه کوچکی از خاک و آوار ایستادیم. به اطراف نگاه کردم. از وسایلی که از زیر خاک بیرون زده بود و برایم آشنا بود فهمیدم که خانه حاجی ننه همین جا بوده. لبه شکسته چینی های طرح گل سرخی و شاه عباسی که همیشه با وسواس خاصی تمیزشان می کرد از داخل گل و خاک پیدا بود. بغضم که خیلی وقت بود گلویم را گرفته بود و داشت خفه ام می کرد ترکید و اشکم جاری شد. دور تا دور فقط خرابه بود و هیچ اثری از خانه نبود. حاجی ننه را خیلی پایین تر از خانه اش پیدا کرده بودند موج زلزله پرتش کرده بود و در دم جان داده بود. اینجا بود که فهمیدم زلزله چیست و باورم شد که دیگر نه خبری از حاجی ننه خواهد بود و نه دیگر زمان خوش بازی ها و لحظات شادی که از آنجا داشتم تکرار خواهد شد و زلزله مسبب از بین بردن تمام شادی های کودکانه من شده بود.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: زیر آوار حاجی ننه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۵۴۳۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خشم لیورپول سر تاتنهام آوار شد؛ نوشدارو!

در ادامه دیدارهای روز سوم از هفته سی‌و‌ششم لیگ برتر انگلیس عصر امروز (یکشنبه) از ساعت 19 به وقت تهران، تیم فوتبال لیورپول پذیرای تاتنهام بود و در پایان این بازی موفق شد میهمان لندنی‌اش را با نتیجه 4 بر 2 شکست دهد.

محمد صلاح در دقیقه 16 و اندی رابرتسون در دقیقه 45 گل‌های لیورپول در نیمه نخست را به ثمر رساندند و این اتفاق در نیمه دوم توسط کودی خاکپو در دقیقه 50 و هاروی الیوت در دقیقه 59 تکرار شد. تاتنهام در اواخر مسابقه دو تا از گل‌های خورده را توسط ریچارلیسون در دقیقه 72 و سون هئونگ مین در دقیقه 77 جبران کرد، اما این برای فرار شاگردان آنگه پوستکوغلو از شکست کافی نبود.

به این ترتیب بیست‌و‌سومین پیروزی لیورپول در این فصل لیگ برتر جزیره ثبت شد و این تیم با 78 امتیاز جایگاه خود را در رده سوم جدول تثبیت کرد تا حداقل همچنان روی کاغذ برای قهرمانی شانس داشته باشد. تاتنهام اما با قبول یازدهمین شکستش فرصت خوبی را که برای کاهش فاصله‌اش با استون‌ویلای رده چهارمی و کسب سهمیه لیگ قهرمانان داشت، از دست داد. تاتنهام اکنون با وجود یک بازی کمتر نسبت به استون‌ویلا هفت امتیاز کمتر دارد و یک پیروزی دیگر برای استون‌ویلا، جبران این فاصله را غیرممکن خواهد کرد، ضمن اینکه بازی معوقه تاتنهامی‌ها مقابل منچسترسیتی است که برای قهرمان شدن در لیگ برتر به سه امتیاز این بازی نیاز دارد.

شرح گل‌ها 

دقیقه 16 | لیورپول 1-0 تاتنهام؛ محمد صلاح: قرمزها با شایستگی تمام به گل اول دست یافتند. ارسال زیبای کودی خاکپو با ضربه سر محمد صلاح به تور دروازه ویکاریو چسبید. ستاره مصری خوشحالی چندانی به نمایش نگذاشت. 

دقیقه 45 | لیورپول 2-0 تاتنهام؛ اندی رابرتسون: اسپرز خوش‌شانس است که ویکاریو را دارد اما او به تنهایی کافی نیست. روی کار تیمی بازیکنان لیورپول، پاس کوتاه رابرتسون به صلاح رسید تا او ویکاریو را به واکنش وادار کند. سنگربان ایتالیایی شوت صلاح را برگشت داد اما رابرتسون به سرعت خودش را به مقابل دروازه رساند و در یک قدمی گل دوم را به ثمر رساند. 

دقیقه 50 | لیورپول 3-0 تاتنهام؛ کودی خاکپو: روی بازی کابوس‌وار امرسون رویال، امرسون رایال توپ را به داخل محوطه سانتر کرد. کودی خاکپو که یکی از بهترین بازی‌هایش را به نمایش گذاشته است، با یک ضربه سر استادانه اختلاف را به سه گل افزایش داد. 

دقیقه 60 | لیورپول 4-0 تاتنهام؛ هاروی الیوت: یک سوپر گل به تمام معنا از سوی هافبک انگلیسی! الیوت مانند آرین روبن در عرض حرکت کرد و با یک ضربه سهمگین و فوق‌العاده همه را شوکه کرد. 

دقیقه 73 | لیورپول 4-1 تاتنهام؛ ریچارلیسون: بلاخره اسپرز یک حمله تیمی خوب طراحی کرد. برنان جانسون با فرار خود، ریچارلیسون را مقابل دروازه صاحب توپ کرد تا مهاجم برزیلی با یک بغل پای ساده آلیسون را مغلوب کند. 

دقیقه 77 | لیورپول 4-2 تاتنهام؛ سون هیونگ مین: برای پنجمین بازی متوالی، سون دروازه لیورپول را باز کرد. کامبک در راه است؟ با همکاری اسکیپ و ریچارلیسون، مهاجم کره‌ای تاتنهام جلوتر از نقطه پنالتی گل دوم را به ثمر رساند. 

دقیقه 95 | گل آفساید لیورپول: محمد صلاح روی فرار داروین نونیز گل پنجم را به ثمر رساند اما پرچم کمک داور بالا بود. 

در آخرین بازی از هفته سی‌و‌ششم لیگ برتر انگلیس، فردا (دوشنبه) از ساعت 22:30 منچستریونایتد میهمان کریستال پالاس خواهد بود.

در جدول رده‌بندی لیگ برتر جزیره، آرسنال با 83 امتیاز صدرنشین است، منچسترسیتی با 82 امتیاز و بازی کمتر در رده دوم قرار دارد و پس از آنهم لیورپول و استون‌ویلا به ترتیب با 78 و 67 امتیاز رده‌های سوم و چهارم را به خود اختصاص داده‌اند.

دیگر خبرها

  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد / «صدایی از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم»
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و در خانه آتش زد
  • پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
  • بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
  • خشم لیورپول سر تاتنهام آوار شد؛ نوشدارو!
  • بازگشت ۱۵۰۰ حاجی از خانه خدا
  • بازگشت 1500 حاجی از خانه خدا
  • قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد
  • اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد